- ۷ نظر
- ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۱۱
وی می گوید: «قضیه رجعتی که برخی از آیات
قرآنی و احادیث از آن سخن گفته اند، از آنچه شیعه از بین امت اسلامی به آن
قائل است، بدین معنی نیست که اصل رجعت ، به عنوان یکی از اصول دین مطرح و
در مرتبه اعتقاد به توحید و نبوت و معاد باشد، بلکه از مسلمات قطعیه محسوب
می شود و شان آن در این مورد هم شان بسیاری از قضایای فقهی و تاریخی است که
راهی به انکار آنها نیست ، مثلا همه فقها در حرمت مال غصبی اتفاق دارند یا
با دلایل محکم تاریخی ثابت شده که جنگ بدر در سال دوم از هجرت واقع شده
است. قضیه اول، قضیه ای فقهی و قضیه دوم، قضیه ای تاریخی است و با این حال
هر دو از اصول دین محسوب نمی شوند و رجعت نیز چنین است؟ (1)
در این سخن
دو احتمال به نظر می رسد ، یکی آنکه اعتقاد به رجعت از اصول دین نیست که
انکار آن موجب کفر گردد، هر چند خود از امور اعتقادی محسوب می شود. این سخن
صحیح و قابل قبول است. احتمال دیگر آنکه رجعت از سنخ امور اعتقادی نیست
بلکه صرفا یک پیشگویی تاریخی در مورد آینده بشری است، همانند قضایای تاریخی
و فقهی که هر چند قطعی است، ولی اعتقاد به آن ضروری نیست.
این سخن بر خلاف مفاد ادعیه و روایات و سخنان علمای کلام است، در زیارت امام حسین(ع) می خوانیم: